充满着忧郁的我
沉溺着悲伤的我
缓缓走向阳台
在指甲涂上夜晚延伸过来的色彩
灯光与黑暗交融
灯光与黑暗共舞
没有人会安排我与太阳相识 相知
没有人会安排我与麻雀飞舞 翩跹
请记住 这次的飞舞
宛如 飞鸟 枯死
节选自福露格.法洛赫扎德《枯死的飞鸟》
دلم گرفت است
دلم گرفت است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریک است
چراغ های رابطه تاریک است
کسی من را به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی من را به مهمانی گنجشک ها نخواد برد
پرواز را به به خاطر سوال
پرنده مردنی است
«پرونده مردنی است » فروغ فرخزاد